Click here to enlarge

من از عطرِ آهسته‌ی هوا می‌فهمم

تو بايد تازه‌گی‌ها

از اينجا گذشته باشی.

گفت‌وگویِ مخفی ماه وُ

پرده‌پوشیِ آب هم

همين را می‌گويند.

ديگر نيازی به دعای دريا نيست

گلدان‌ها را آب داده‌ام

ظرف‌ها را شسته‌ام

خانه را رُفت و رو کرده‌ام

دنيا خيلی خوب است،

بيا!

علامتِ خانه‌بودنِ من

همين پنجره‌ی رو به جنوبِ آفتاب است،

تا تو نيايی

پرده را نخواهم کشيد. 

Click here to enlarge

برچسب‌ها: پنجره , شعر عاشقانه , شعر عشق , شعر جالب , شعر زیبای عاشقانه , دلنوشته عشق ,

تاريخ : جمعه 2 ارديبهشت 1391 | 8:39 | نویسنده : ایــزدمهــــــــــــــــر |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 36 صفحه بعد

.: Weblog Themes By VatanSkin :.