تصمیم عشـــــــــــــــق

کلبـــــــــه تنهـــــــــــــــــایی!!!

(درانتهای نگاهت کلبه ای برای خویش خواهم ساخت تا مبادا در لحظات تنهایی ات با خود بگویی از دل برود هر آنکه از دیده برفت.)(هر گونه کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز می باشد.)

تصمیم عشـــــــــــــــق

اگر کمی زودتر...
با اینکه رشته‌اش ادبیات بود، هر روز سری به دانشکده تاریخ می‌زد. همه دوستانش متوجه این رفتار او شده‌بودند. اگر یک روز او را نمی‌دید زلزله‌ای در افکارش رخ می‌داد؛ اما امروز با روزهای دیگر متفاوت بود. می‌خواست حرف بزند. می‌خواست بگوید که چقدر دوستش دارد. تصمیم داشت دیگر برای همیشه خود را از این آشفتگی نجات دهد. شاخه گلی خرید و مثل همیشه در انتظار نشست. تمام وجودش را استرس فرا‌ گرفته‌بود.
مدام جملاتی را که می‌خواست بگوید در ذهنش مرور می‌کرد. چه می‌خواست بگوید؟ آن همه شوق را در قالب چه کلماتی می‌خواست بیان کند؟
در همین حال و فکر بود که ناگهان تمام وجودش لرزید. چه لرزش شیرینی بود. بله خودش بودکه داشت می‌آمد. دیگر هیچ کس و هیچ چیزی را جز او نمی‌دید.
آماده شد که تمام راز دلش را بیرون بریزد. یکدفعه چیزی دید که نمی‌توانست باور کند. یعنی نمی‌خواست باور کند.
کنار او، کنار عشقش، شانه به شانه اش شانه یک مرد بود. نه باور کردنی نبود. چرا؟
چرا زودتر حرف دلش را نزده بود. در عرض چند ثانیه گل درون دستش خشک شد. دختر و پسر گرم صحبت و خنده از کنارش رد شدند بی‌آنکه بدانند چه به روزش آورده‌اند.
نفهمید کی و چگونه از دانشگاه خارج شده‌است.
وقتی به خودش آمد روی پل هوایی بود و داشت به شاخه گل نگاه می کرد. شاخه گل را انداخت و رفت. تصمیم گرفت فراموشش کند. تصمیم سختی بود.


شاید اگر کمی تنها کمی به شباهت این خواهر و برادر دقت می‌کرد هرگز چنین تصمیم سختی نمی‌گرفت!!!!




نظرات شما عزیزان:

هانیه
ساعت12:30---13 اسفند 1390


WINNER
ساعت0:26---11 اسفند 1390
آها
ممنون که بهم گفتیُ دقت نکرده بودم
اگه تونستم درستش می کنم وگرنه قالب رو عوض می کنم
موفق باشی
WINNER


WINNER
ساعت21:20---10 اسفند 1390
ممنون که سر زدین
مشکل قالبم چیه؟؟


یه منتظر
ساعت20:41---10 اسفند 1390
مازنده به انیم که ارام نگیریم
موجیم که اسودگی ما عدم ماست
12اسفند روز حماسه وسرنوشت ما ایرانیان وعده ما پای صندوق های رای
به روزم خواستی به وب دیگرم سر بزن:

http://danlodzh.blogsky.com//


shabnam
ساعت19:10---10 اسفند 1390
didi hadsam dorost bud ,az avvalesh fahmidam ke khodeti.chera tu yahoo nemyay montazeretam duset daram bye.

کلبه ی رمانتیک من
ساعت18:34---10 اسفند 1390
salam duste golam ,mamnunam ke sar mizani ,bebin yek nafarie be esme kolbeye dustio eshgh vali adres nadade ,to uno nemishnasish avval fekkardam toee vali bedune adrese.montazeretam haaaaaaaaaa.

shabnam
ساعت15:15---10 اسفند 1390
akheyyyyyyyyyy,cheghadrrrrrrr in matlabet ziba,romantik ,asheghune va ghamangiz bud,delam baraye un nafar misuze ,duste azizam kheyyyliiiiiii khoshhalam ke be yadami manam hamishe be yadetam,

WINNER
ساعت14:06---10 اسفند 1390
سلام دوست عزیز
بعضی از مطالب وبتون رو خوندم
اگه دوس داشتی بهم سر بزن و اگر مایل به تبادل لینک بودی منو با اسم ((هرچی دلم بخواد)) لینک کن و بهم خبر بده.
موفق باشی
WINNER


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ چهار شنبه 10 اسفند 1390برچسب:تصمیم عشق,زیباترین وبلاگ,داستان جالب,عاشقانه, ] [ 12:58 ] [ ایــزدمهــــــــــــــــر ]

[ ]