نظرات شما عزیزان:
آن مشترکی که همیشه در دسترس هست و گاهی من از این موهبت؛
غافل..........
درد لبخـند تـو را بـا گریـه تبـسم کـردم
درخت گفت : منتظرت میمانم !
برگ گفت : تا بهار خداحافظ !
بهار شد ولی درخت میان آن همه برگ دوستش را فراموش کرده بود …
ارزش اشک های یک کودک را ندارد.....
برادران کارامازوف
همچنین
خوشحال میشم بیای پارت سومو بخونی
مرسی
خدا همه جا هست زیبا بود
[ دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:خدا,مونس,شعر عاشقانه,تنهایی,شعر معاصر,شعر کوتاه عاشقانه,, ] [ 16:39 ] [ ایــزدمهــــــــــــــــر ]
[